ظاهرا علایم بیماری روی نهالها برای مدت چند سال فعال باقی میماند و زمانی که شاخهها 2 تا 3 ساله شد شکافهای طولی و متقاطع در پوست درخت ظاهر میشود بطوری که شاخه ظاهرا حالت ورقهورقه به خود میگیرد و اغلب تولید کنیدی کاهش مییابد و میسلیومها حالت فشرده به خود میگیرند تحت شرایط مطلوب ممکن است پسودوتسیوم در آنها تولید شوند. لکههای بیماری روی فلسهای جوانه نیز مشاهده شده است. قارچ عامل بیماری نه تنها روی شاخه و برگ ، بلکه روی دانههای گرده و شکوفهها نیز ظاهر میشوند.
انتشار بیماری
پسودوتسیوم در روی برگهای آلوده خزان کرده در طول زمستان تکامل مییابد. اما این شاید حالتی از زمستانگذرانی باشد که اهمیت کمتری نسبت به لکه سیاه سیب دارد. آسکوسپورها در زیر فلسهای جوانهها در بهار تشکیل میشوند. کنیدیها در لکه سیاه گلابی خیلی نسبت به سرما مقاومت دارند و مقاومت آنها از کنیدی های لکه سیاه سیب خیلی بیشتر است. بنابراین آلودگی اولیه ممکن است از کنیدیهای زمستان گذرانی کرده در روی میوهها صورت گیرد.
اهمیت
لکه سیاه گلابی مهمترین بیماری قارچی گلابی است اما ضرر و زیان اقتصادی آن مشخصا با توجه به موقعیتهای آب و هوایی و اقلیمی سال به سال تغییر میکند. تفکیک کاملا روشنی از نظر آسیب رسانی بین لکه سیاه سیب و لکه سیاه گلابی وجود دارد بطوری که لکه سیاه گلابی برخلاف لکه سیاه سیب بیشتر روی نهالها صدمه میزند و روی برگها آثار کمتری دارد.
حساسیت واریتهها
واریتههای گلابی از نظر حساسیت به لکه سیاه گلابی بسیار متنوع هستند و هیچکدام بطور کامل مصونیت ندارند. درجه مقاومت ممکن است توسط فاکتور آب و هوایی تغییر نماید. ضمنا چند نژاد فیزیولوژیک از لکه سیاه گلابی وجود دارد که از نظر نوع میزبان و رشد در محیطهای کشت مصنوعی باهم اختلاف دارند. در آزمایشات تلقیح قارچ عامل بیماری توسط نژادهای مختلف درصد آلودگی در حدود 26.5 - 0.5 متغیر بوده است. بنابراین احتمال آلودگی واریته مقاوم گلابی به هنگام کاشت آنها در نزدیک واریتههای حساس به بیماری توسط همان قارچ بیشتر میگردد.
کنترل
اصول کنترل لکه سیاه گلابی شبیه لکه سیاه سیب میباشد، به این ترتیب که انهدام برگهای آلوده و جمعآوری و سوزاندن آنها از تشکیل پسودوتیوم و در نتیجه آلودگی اول فصل ممانعت بعمل میآورد و نیز سمپاشی درختان در پاییز از تشکیل آنها جلوگیری مینماید. ضمنا شاخههای مریض را باید قطع نموده و آنها را سوزانید.
از آنجایی که پسودوتیوم ممکن است روی برگهای خزان کرده زمستانگذرانی نموده و سیکل بیماری را تکمیل کنند، بنابراین باید این گونه برگها جمع آوری شده و نابود و سوزانده شوند و باید کاملا از جمع آوری و معدوم نمودن این گونه برگها که در پاییز قبل خزان نمودهاند اطمینان کافی حاصل نمود. جوانهها و شاخههای بیماری باید بریده شده و نابود شوند. پاشیدن سموم مسی روی شاخهها ممکن است از اسپورزایی ، روی پوستولهای باقی مانده جلوگیری نماید.